خوابوار
شعرگونه
از شط ِ چشم براهی هایم
می گذری
آرام و بی شتاب
و در رویاهایم
همسان جاده ای بی انتها
امتداد می یابی
***
کهکشانی از ابریشم و لبخند
سالهای عاشقیم را
ترسیم می کند.
نبض ِ زیستن
اما
در تار و پود جانم
جانی دوباره می یابد
یادآور ِ تراوش باران
در سالهای کویری!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر