۱۳۸۷ تیر ۱۶, یکشنبه

« آلتا گراسیا »*



دردانه های باد

دردانه های باران

دردانه های عصیان

- رستاخیز

نثار ِ خاک ِ تو –

- « آلتا گراسیا»

هم از آن هنگام

که باغی شدی بارآور

در ذهن ِ کار و رنج ِ زمینی

و مادرانه فرارویاندی در دامنت

تفسیر ناب ِ هستی را

سرودواره ی طغیان را !

تا مادران خاک

نجواگران ِ سرودی باشند

بر گوش های منتظر انسان !



« آلتا گراسیا »!

« ارنستو »**

- این زنده رود سرکش ِ عصیان –

در گدار ِ رهایی

از دامن ِ تو فرارویید

با غرشی به « رپ رپه » ی هزار مسلسل

از کرانه ی بیداد

تا قله ی بلند ِ « سیرامایسترا» ***

و « ونسر ِموس»****

سرودی شد بردهان هزاره ی فریاد!



« آلتا گراسیا »

چه با شکوه و سرافراز بود

برخاستن ِ سروی از سینه ات

برآشوبای خواب ِ جانیان ِ خاک

چونان شیارگونه خروشی

برگوش های خفته ی این قرن



« آلتا گراسیا » !

فریاد کن آواز عشق را !

عشق را!

عشق همین بود

عشق همین است

سرزنده

چموش

- خار ِ چشم ستم-

ما را چه باک ، آلتا گراسیا

که خیل ِ خفاشان

خونِ سرخ ِ جوانت را

در جام هیستریک

به بزمی شبانه نشستند!

ما را چه باک

که

در هنوز و همیشه ی تاریخی

در فصلِ داس و دشنه و دشنام

تن پاره های سرو و سپیدار

آونگ ِ

دارِِ ِ ترس ِ جبونانِ است


***


بی شک

سکوت همیشه نشان رضایت نیست

که خود فریاد، نه

نهیبی است راهجوی

در ملقتای شهامت و دانایی

که

پایه های خانه ی بیداد را

در گردباد ِ واژه ی بیداری

به لرزشی ابدی

درخواهد پیوست!

« آلتا گراسیا»

راهیان عشق

خود چاوشان سپیده و صبحند!



* « آلتا گراسیا» شهری در آرژانتین، زادگاه چه گوارا

** « ارنستو » ، (چه) گوارا

*** « سیرامایسترا» ، مکانی در کوبا که نبرد آزادی بخش کوبا از آنجا آغازید.

**** «ونسر ِموس» سرود ِ پیروزی و نام ِ نخستین فرستنده ی رادیویی رستاخیزِ کوبا.

هیچ نظری موجود نیست: