بنویسانم
در بند بند ِ سرودی سبز
در فرگردی از شیدایی
در نسکی از شکوه
که ورجاوندیی جهان را
در بستری از ستایش و دانایی
چیتاکی باشم تا فردا
و
آشتی را لبخندی
تا سپیده و شبنم!
***
بنویسانم
به « زبانی پاک »
که واکهایش شکفتن خون باشد
برگونه های شرم و شکوفه
با خامه ای
نویسای مهربانانهترین لبخند!
با انگشتانی سبز و بهارین
و واژگانی آبیی آبی !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر